مدح و مرثیۀ حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
هـر که گـرفـتار غـمت میشود زنـده به احـیـای دمـت میشود قـطع یقـین لطف نگـاه شماست تا که کسی محـتـشـمت میشود هر که به صحن تو مشرف شود شـیـفـتـۀ جــام جـمـت مـیشـود طعـنـه به شاهـان جهان میزند هـر که گـدای کـرمـت میشود مـیزنـد آتــش هـمــۀ خــلـق را تا که کسی شمع غـمت میشود روز قـیـامت گــرهاش وا شــود هر که دخـیـل عـلـمـت میشود در صـف عـشـاق خـریــدار او والــدۀ مــحــتــرمـت مـیشــود برگ امان نامۀ زهـرا به حشر دسـت جـدا و قـلـمـت مـیشـود ریـخـتـه بـر شـانـۀ تـو آبـشــار مــاه ز روی تـو بــُوَد وامــدار حال و هوای حرمش فرق داشت مثل مسیح است دمش فرق داشت مـعـتــرفــنـد کـل عـلـمــدارهــا پرچم و رقص علمش فرق داشت هـرچه گـدا آمـده بـر خـانـهاش گفته عطا و کرمش فرق داشت روضـۀ جـانـسـوز زیاد و ولی روضۀ دست قلمش فرق داشت وقت سـرودن ز غـم مـشک او مرثـیۀ محـتـشـمـش فرق داشت صاحب منـظـومۀ احسان تویی شادی این کـلـبـۀ احـزان تـویی |